هرکه اینجا عشق بازی میکند روز محشر سر فرازی میکند
هر کـه آیـد بر در این میکده مهدیـش مهــمان نــوازی میـکند
خدایا ما اگر بد کنیم، تو را بنده های خوب زیاد است،
اما تو اگر مدارا نکنی، ما را خدایی دیگر کجاست؟
حباب ها قربانی هوای درون خود هستند.
ز لیلی من شنیدم یاعلی گفت
به مجنون هم رسیدم یاعلی گفت
مگر این وادی دارالجنون است
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز می کرد
به گوش غنچه کم کم یاعلی گفت
چمن با ریـزش بـاران رحــمــت
دعایی کرد و او هم یـــا علی گفت
یـــقین پروردگـــار آفـــریــنـش
به موجـــودات عالم یـــاعلی گفت
خمیر خاک عالم را سرشــتند
چو بر می خاست آدم یاعلی گفت
مگر خیبر ز جایش کنده می شد
یقین اینجا علی هم یا علی گفت
علی را ضـربتی کاری نمی شد
گــمانم ابن ملجـم یا عـــلی گفت
گاهی رسد غمی به اندازه کوه
گاه رسد نشاط به اندازه دشت
افسانه زندگی چنین است عزیز
در سایه کوه باید از دشت گذشت