پیام های ماندگار

...تنها ۳دقیقه

پیام های ماندگار

...تنها ۳دقیقه

ویکتور هوگو

خوشبخت کسی است که یا به کتابهای خوب دسترسی داشته باشد و یا دوستانی اهل کتاب داشته باشد. 

توضیحی کوچک: این جمله را در نمایشگاه کتاب در مصلای کرمان رویت کرده و مر خود را گفته:( ما که فیضی زین جمله نبرده بل در خود شکسته شدیم شاید دوستان قدر خود را بدانند.)

ما چقدر فقیر هستیم!...

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. 

در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید:"نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟" 

پسر پاسخ داد:"عالی بود پدر!" 

پدر پرسید:" آیا به زندگی آنها توجه کردی؟" 

پسر پاسخ داد:" بله پدر!" 

و پدر پرسید:" چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟" 

پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:" فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهارتا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوار هایش محدود می شود، اما باغ آنها بی انتهاست!" 

با شنیدن حرف های پسر، زبان مرد بند آمده بود. پسر اضافه کرد: " متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم!"

عقاب

مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه ی مرغی گذاشت. عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آنها بزرگ شد. در تمام زندگیش، او همان کارهایی را انجام می داد که مرغها می کردند؛ برای پیدا کردن کرمها و حشرات، زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی هم با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز می کرد.

سالها گذشت و عقاب پیر شد.

روزی پرنده باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید. او با شکوه تمام، با یک حرکت ناچیز  بالهای طلاییش، بر خلاف جریان شدید باد پرواز می کرد.

عقاب پیر، بهت زده نگاهش کرد و پرسید:« این کیست؟»

همسایه اش پاسخ داد:«این عقاب است- سلطان پرندگان. او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم.»

عقاب مثل مرغ زندگی کرد و مثل مرغ مرد. زیرا فکر می کرد مرغ است.

ربو مهدی

خدایا: من گمشده ی دریای متلاطم روزگارم و تو
بزرگواری!  

پس ای خدا!  

هیچ می دانی که بزرگوار آن است که گمشده ای را به مقصد برساند ؟ 

تا ابد محتاج یاری تو ، رحمت تو ، توجّه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهربانی تو ، و در یک کلام ... محتاج توام. 

از دوستان تبیانی.

اللهم عجل لولیک الفرج.

هرکه اینجا عشق بازی میکند روز محشر سر فرازی میکند 

هر کـه آیـد بر در این میکده مهدیـش مهــمان نــوازی میـکند